آيدين شكريانآيدين شكريان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

آيدين عزيزم

تورادوست دارم

پسرعزیزم ،امروز شنبه است و من دارم برات مینویسم. ازدوشنبه هفته قبل سرما خوردی ،حال نداری نگاهت سنگین شده ،خنده هات بی رنگ شده .من غصه دارم.کاش میشدجای  تو من مریض بشم وسهم  من توبخندی .اخه من باخنده هات جون میگیرم .هرموقع بیحالی من حس خوبی ندارم.خوبیهات ،خنده هات ،شیطونیات معجونی  شگفت انگیز برای دل خوشی منه.زود خوب شو عزیزم.
30 دی 1391

بهترین ها رابرایت آرزومندم

عزیزترازجانم امروز برای اولین باربود که اشک چشمای قشنگت راروی گونه هات دیدم .بارها پیشم گریه کرده بودی اما اشکی رو صورت ماهت ندیده بودم ،امروزبرای  تزریق واکسن شش ماهگیت بامادرت اومده بودی مرکز بهداشت دانشگاه.من بیرون اتاق ایستاده بودم .صدای گریه هات تاراهرومیومد.دردلم آشوبی بود... دعا میکنم هیچ وقت غصه هاتو نبینم.  
25 دی 1391

فرشته آسمانی

بابایی، وقتی پله های طبقه دوم بیمارستا ن راداشتم میامدم بالا،اونقدراسترس داشتم برای دیدنت که اصلاًذهنم یاری نمیکرد تاتجسمت کنم که چه شکلی هستی .لحظه ای  که نگاهم به صورت فرشته گونه ات افتادتنها چیزی که گفتم این بود:خدایا ازصمیم دل سپاسگزارم.. احساس غریبی است ،نمیشه توصیف کرد،مخصوصاًبرای کسی که پدر میشه .فقط باید تجربه اش کنی تابه کنه عظمت وآفرینش خدا پی ببری.موجودنازنینی که بعدازنه ماه پابه دنیا میذاره وازاین به بعد باید یه تازه وارد ناآشنا رابه جمع دونفره اضافه کنی- یک ارمغان فوق العاده ازبهشت خداوندی-.باهاش زندگی کنی،نفس بکشی ودرست زندگی کردن رابهش یادبدی .هم خیلی سخته هم بی نهایت لذت بخش. ...
20 دی 1391